در دهه هفتاد برای سروسامان دادن به اوضاع مسکن، برنامهریزیهای کلانی انجام شد.
قرار بود متراژ مناسب خانه یا حداقل متراژ آپارتمان تعریف شود و واحدهای مسکونی جدید بر این اساس ساخته شوند.
برای افزایش توان خرید خانوادههای ایرانی متراژ خانهها تا ۷۵ متر کوچک شود. حتی تا نیمه اول دهه هشتاد هم برنامه همین بود.
درنتیجه متراژ خانهها و حداقل متراژ آپارتمان مسکونی از ۱۳۲ متر به ۱۲۲ تا ۱۲۵ متر کاهش یافت.
از سویی دیگر متوسط متراژ خانههایی که بعدا بخش دولتی مسئولیت ساخت آنها را بر عهده گرفت، حداقل متراژ آپارتمان و خانه به ۱۲۸ متر رسید.
این موضوع از یکسو خوب است و از سوی دیگر نکته منفی به حساب می آید؛
بعد مثبت این افزایش متراژ نزدیک شدن فضای مسکونی به حداقل استاندارهای لازم برای در برگرفتن تمامی تعداد افراد یک خانوار متوسط ایرانی است.
اما نکته منفی این است که افزایش متراژ به افزایش قیمت واحدهای مسکونی عرضه شده منتهی و افزایش فاصله بین توان خرید واحد مسکونی توسط طبقه متوسط با قیمت این واحدها را موجب می شود.
نتیجه اینکه این مساله استاندارد فضای مسکونی را بالا برد و خانوادههای بیش از دو نفر فضای بیشتری برای زندگی داشتند. اما آسیب بزرگ این بود که با بالا رفتن متراژ خانه قدرت خرید دوباره کمتر شد.
فضاهای لازم هر خانه بر اساس نوع نیاز و فعالیت صاحب خانه طراحی میشود. فضای بخشهای مختلف خانه باید بر اساس حجم فعالیتهایی که در خانه انجام خواهد شد و حجم وسایل و مبلمان منزل و استانداردهای آن طراحی شود.
فضای مناسب برای هر خانواده
خانه مناسب برای زوج جوان میتواند یک واحد مسکونی ۴۰ متری و یک سوئیت نقلی باشد تا آپارتمانی ۵۰ و ۶۰ متری و بیشتر.
اما حتی در یک سوئیت نقلی هم حداقل متراژ را ۴۰ متر در نظر میگیرند.
زوجینی که هنوز فرزندی ندارند بهراحتی میتوانند در یک سوئیت نقلی یا یک آپارتمان ۵۰ تا ۷۵ متری زندگی کنند.
2 دیدگاه در حال حاضر